تلخ

میپرسه: چرا اینقد زبونت تلخ شده؟

میگم: تلخی شنیدن و تلخی دیدن و تلخی چشیدن، بالاخره آدمو تلخ میکنه دیگه...

دلم می‌خواد فریاد بزنم: آااااای ایها الناس! بیاین به من حق بدین! حق بدین...حق بدین که گوشه گیر بشم، حق بدین که نتونم پامو تو هیچ‌راه جدیدی بذارم، حق بدین که نتونم فراموش کنم، حق بدین که شکسته شده باشم، حق بدین و رهام کنین به حال خودم...

آره

اشکال از هیچ کدوم اون ادمایی که پاشونو رو شانه‌های من گذاشتن و رفتن بالا نیست، اشکال از هیچ کدوم اون کسایی نیست که دلمو شکستن و تنهام گذاشتن، اشکال از منه! که اینقد ضعیف بودم که نتونستم هیچ کدوم این اتفاقا رو تحمل کنم...

بهترین سالای عمر من با تجربه‌های تلخ گذشت...تجربه‌هایی که تلخیشو هیچ‌کس نمیفهمه جز خودم و‌ اون رفیقی که پا به پام تو اون روزای سخت کنارم بود...

ای کاش میشد برم یه شهر دیگه، برم یه جایی که هیچ‌وقت با هیچ کدوم اون آدما چشم تو چشم نشم. برم یه جایی که هیچ وقت داغ دلم تازه نشه...

من

هیچ کدوم اون کسایی که منو وارد یه راه، یه مسیر کردن و گفتن کنارت هستیم اما وقتی رفتم و پشت سرمو نگاه کردم، هیچکدومشون رو ندیدم، نمیبخشم!!! 

لحظاتی که از دست دادم هیچ‌وقت برنمیگرده...از اون بدتر این حال بدیه که هیچ جوره نمیتونم خودمو از دستش خلاص کنم!!! 

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هر از دست دادنی
غیر از دست دادن تو
آسان است...
نویسندگان
موضوعات
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان